روستا باید دیده شود، نه فقط از منظر زیست بومی در کنار شهر و نه تنها از منظر نقشی که در تولید دارد. اینها باید در نظر آید، به علاوه فرهنگ تولید که همزاد روستایی است و در کنار این کارکرد امنیتی روستا هم باید مورد توجه باشد. این را از قدیم میگفتند که هرروستا که خالی شود، به ویژه در مناطق مرزی، یک پاسگاه باید جای آن ساخته شود.
اگر چنین هم بشود، باز نه تنها کارکرد روستا را نخواهد داشت که در تولید و نگهداشت امنیت هم به اندازه روستا موفق نخواهد بود. روستایی تفنگ ندارد، اما بیلی که بر دوش میگذارد و در مرز به کشت و کار میپردازد، کار چند تفنگ میکند؛ حضور او امنیت را حداکثری میکند.
چراغهای روشن خانههای روستا هرکدام به مثابه یک برجک، در چشم مینشیند. چنین است که توجه به روستا هم به عنوان یک ضرورتِ اقتصادی، اجتماعی و امنیتی مطرح میشود. تحول در روستا به تحویل موفقیتها میانجامد، لذا باید خدا قوت گفت به کسانی که در «طرح تحول روستایی» در خراسان رضوی، مؤمنانه و محکم گام برمی دارند.
من این کارنامه را امید آفرین دیدم و برای امیدوارتر شدن شما، روایت روابط عمومی استانداری را دوباره خوانی میکنم:
۱. پوشش اینترنت برای دویست روستای جدید؛
۲. پوشش تلفن همراه برای ۱۷۵ روستا؛
۳. بازنگری ۱۱۱۳ طرح هادی روستایی؛
۴. گازرسانی به ۱۶۸ روستای خراسان رضوی؛
۵. احداث ۲۲ هزار مسکن روستایی؛
۶. آب رسانی به ۲۴۰ روستا؛
۷. احیای ۷۶۶ قنات؛
۸. آسفالت ۲۶۲ کیلومتر راه روستایی؛
۹. احداث ۱۶۰۹ کلاس درس روستایی؛
۱۰. احداث ۳۲ خانه ورزش روستایی؛
۱۱. اجرای ۱۹۰ سازه آبخیزداری.
روشن است که این کارنامه حاصل جلسات متعدد در روستاها و جلب همکاری مردم و پای کار آوردن دستگاههای اجرایی بوده است. نتیجه هم روشن است. روستایی هم از رفاه بیشتر برخوردار میشود، هم احساس بهتر و امید افزونتر پیدا میکند برای ماندن. او که بماند، هم امنیت توسعه حداکثری پیدا میکند، هم تولید به فصل بهتر میرسد. در منطق عدالت اجتماعی هم برخورداری روستا یک الزام راهبردی و شرعی است، چه سهم روستایی از بیت المال هرگز کمتر از شهری نیست؛ نباید هم کمتر ببینند مسئولان و برنامه ریزان. درست دیدن، درست برنامه ریزی کردن را میطلبد و این هم نیازمند همراهی همه بخش هاست.